پیشرفت هایی که در سایه تحریم حاصل شد
در سال های اخیر جمهوری اسلامی ایران توانسته است در عرصه های مختلف، انحصار کشورهای غربی را بشکند و اهمیت این انحصار شکنی زمانی دوچندان می شود که بدانیم استکبار از راه های مختلف اعم از تهدید، تحریم، ترور و جوسازی و تبلیغات منفی در تلاش بوده تا مانع پیشرفت ایران شود.
تحریم هایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت فزاینده ای علیه ایران به کار گرفته شد، باعث گردید تا پتانسیل های زیادی در زمینه های مختلف علمی، شناسایی و شکوفا شود. پیشرفت ایران در عرصه انرژی هسته ای، نه تنها قدرت ایران را در پیمودن مسیر توسعه و پیشرفت به صورت مستقل به دنیا ثابت کرد بلکه انحصار این دانش به چند کشور معدود را در هم شکست.
یکی دیگر از عرصه های پیشرفت ایران، موفقیت های علمی و پژوهشی کشور در علوم مختلف از جمله هوا و فضاست، ایران طی دوران پس از انقلاب و با وجود محدودیت های فراوان در انتقال و حتی فروش تجهیزات، در عرصه صنایع دفاعی و دانش افزایی در این بخش نیز دستاوردهای مهمی به دست آورده است.
پروژه های مهمی چون ساخت موشک های تدافعی از جمله کروز، بالستیک فوق سریع ضدرهگیری، موشک قیام، سجیل و شهاب 3 . همچنین بهره برداری از پروژه های فضایی و پرتاب موشک های ماهواره بر باعث شده ایران در سال های اخیر به جمع 11 عضو باشگاه فضایی جهان در آید. موفقیت ایران در ارسال ماهواره همراه با کپسول زیستی به فضا و برنامه ریزی برای ارسال ماهواره جدید به مدار زمین نیز از نتایج پیشرفت کشور محسوب می شود. ارسال ماهواره های مخابراتی چون نوید علم و صنعت، ماهواره مصباح و امید نیز از دیگر نمونه های این موفقیت است.
ایران دردهه اخیر در زمینه ساخت دارو نیز پیشرفت های انکارناپذیری به دست آورده است و درعرصه بیوتکنولوژی و بیولوژیک و نانوداروها نیز تحقیقات بسیار خوبی انجام داده و با ساخت چند داروی ضد سرطان که محصول فعالیت های دانشمندان کشور بود، فرآورده های حاصله را راهی داروخانه های کشور کرده است.
درمان بیماری های عفونی و ساخت دارو برای بیماران حامل ویروس ایدز و درمان زخم های ناشی از بیماری دیابت و داروی آیمود (IMOD) برای افزایش مقاومت بدن و خودکفایی در تولید پلاسما و فاکتورهای خونی از طرح های پیچیده ای است که دانشمندان کشورمان به آن دست یافته اند.تولید سلول های بنیادین جنینی و علم شبیه سازی نیز در کشور به دانشی بومی تبدیل شده است و شبیه سازی حیواناتی چون بز، گوسفند و گوساله طی سال های اخیر باعث شده ایران در زمینه سلول های بنیادین در جمع کشورهای مطرح در این زمینه قرار گیرد.
پیشرفت در حوزه جراحی های پزشکی از جمله پیوندهای مختلف اعضا نیز باعث شده نتایج پیشرفت علم پزشکی در ایران به سایر نقاط جهان انتقال پیدا کند.
از سوی دیگر در عرصه فناوری های فوق پیشرفته دیجیتالی و الکترونیکی، توان بالای تکنیکی ایران، باعث نشاندن هواپیمای بدون سرنشین آر ـ کیو ـ 170 شد.یکی از بخش هایی که بلافاصله پس از وقوع انقلاب اسلامی و پس از محدودیت های غرب در کشور رشد خود را آغاز کرد و زمینه فعالیت محققان را فراهم آورد، بخش صنعت نفت بود. صنعت نفت با تلاش دانشمندان و با تکیه بر دانش های بومی ایرانی روند توسعه خود را بتدریج طی کرد.
از جمله افتخارات در این صنعت مهم در کشور، توسعه فازهای پارس جنوبی و به کارگیری پیمانکاران ایرانی با تجهیزات داخلی و برای تولید و استخراج نفت بود. ساخت توربو کمپرسور و خودکفایی در صنعت حفاری و ساخت دکل های حفاری باعث شده وزیر نفت اعلام کند با اقداماتی که سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران در دست انجام دارند، فاصله اندکی تا خودکفایی کامل در عرصه ساخت تجهیزات صنعت نفت مانده است.
این دستاوردها که گوشه ای از پیشرفت های دانشمندان کشورمان در عرصه های مختلف است تائیدی بر این واقعیت است که ایران توانسته با وجود تحریم ها، موانع علمی و اقتصادی و کنار گذاشتن آنها به موقعیت بهتری دست یابد و محدودیت ها نتوانسته دستاوردهای ایران را در عرصه های مختلف و صنایع متعدد کاهش دهد.
شیشه چیست؟و راههای درمان آن چگونه است؟
قبل از اینکه درمورد شیشه صحبت کنیم بهتر است بصورت خلاصه اشاره ای به نحوه کار مغز و سیستم اعصاب مرکزی داشته باشیم.
در سیستم اعصاب مرکزی، سلولها یا رشته های عصبی بصورت مستقم به هم متصل نیستند. بلکه بین انتهای سلول قبلی با ابتدای سلول بعدی فضای بسیار کوچکی وجود دارد که به این فضا در اصطلاح پزشکی سیناپس می گویند.
برای اینکه یک سلول عصبی بتواند پیامی را به سلول دیگر انتقال دهد باید از انتهای خود ماده ای به داخل این فضای کوچک ترشح کند.( به این ماده در اصطلاح پزشکی نوروترنسمیتر می گویند) این ماده بر روی گیرندهایی که در ابتدای سلول بعدی قرار دارند می نشیند و به این ترتیب پیام منتقل می شود. در سیستم عصبی نوروترنسمیترهای زیادی وجود دارند که ترشح هرکدام منجر به علایم خاصی می شود.
دوپامین و سروتونین دو نوروترنسمیتری عمده ای هستند که سوء مصرف شیشه یا مواد محرک باعث افزایش ترشح آنها در مغز می گردد و اختلال در نسبت ترشح آنها در ایجاد بیماری هایی مانند افسردگی یا دوقطبی نقش اساسی را بازی می کند.
و اما داستان شیشه.....
شیشه ای که در حال حاضر در بازار قاچاق مواد محرک ایران وجود دارد بیشتر بصورت کریستال های ریز ( مانند شکر) است که در تکه های کوچک یک لوله پلاستیکی ( نی نوشابه) جاسازی شده و سر و ته آن بسته می شود. این ماده به شکل های دیگری از جمله بلور های شفاف و تیز و.... نیز عرض می شود.
قاچاقچیان مواد با این شعار که: شیشه حاوی مورفین نیست پس اعتیاد آور نیست مصرف آنرا تبلیغ می کنند و متاسفانه بسیاری از افراد ناآگاه خواسته یا ناخواسته در دام این ماده محرک گرفتار می شوند.
واقعیت اینست که شیشه یک ماده محرک بسیار اعتیاد آور است بطوریکه در بسیاری از مقالات پزشکی قدرت اعتیاد زایی آنرا بیشتر از مواد محرکی مانند کوکائین می دانند.
بخاطر داشته باشیم که در حال حاضر درمان اعتیاد به شیشه و مواد محرک مشکل ترین درمان در زمینه درمان سوء مصرف مواد است.
این ماده به چهار صورت کشیدنی، استفاده از طریق بینی، خوردنی یا تزریق ممکن است مورد سوء مصرف قرار گیرد. برای کشیدن آن از پایپی شیشه ای که مخصوص اینکار است، لامپ، چراغ خودرو و .... استفاده می کنند.
شیشه از ترکبات آمفتامین یا مت آمفتامین در آزمایشگاههای غیر قانونی ساخته می شود. قرص اکستاسی نیز از ترکیبات همین مواد است. شیشه در حقیقت هیدروکلراید مت آمفتامین است که علاوه بر شیشه به آن آیس یا کریستال هم گفته می شود. البته در استانهای شرقی کشور به کراک هم کریستال می گویند!
سوء مصرف شیشه ترشح دوپامین، سروتونین و نور اپی نفرین را در سیناپسهای عصبی در مغز به شدت افزاش می دهد و منجر به تحریک سلولهای مغز می شود. شخصی که به سوء مصرف شیشه روی می آورد در ابتدا علایم بسیار خوبی را تجربه می کند.
در ابتدا سوء مصرف شیشه باعث می شود که تجربه های لذت بخش با شدت بیشتری احساس شوند. فرضا اگر شما از شنیدن یک موسیقی لذت می برید و محو آن می شوید شخصی که ماده محرک استفاده کرده است بر روی نت های آن موسیقی پا می گذارد و همراه با آن به پرواز در می آید!!
قدرت تمرکز و اعتماد به نفس در چنین فردی به شدت بالا می رود، خطر را از خود دور می داند. ( به قول معروف دل و جراتش زیاد می شو د) حال تصور کنید چنین فردی در حال رانندگی چه وضعیتی خواهد داشت! بخاطر جرات زیاد فاصله ایمن را در نظر نمی گیرد. با سرعت زیاد از یک وجب جا سبقت گرفته، جاده را محیط خطرناکی برای خود و دیگران می کند! معمولا این افراد توسط پلیس دستگیر می شوند. اگر هم تصادف کنند تصادف های مرگباری خواهند داشت.
بسیار مهربان و صمیمی می شوند! خلاقیتشان زیاد می شود! شخصی که تا دیروز نمی توانست یک خط شعر حفظ کند شاعر می شود و شعر می گوید! بسیار دست و دلباز می شوند بطوریکه براحتی می توان از آنها پول یا چک گرفت! پس احتمال سوء استفاده مالی از این افراد وجود دارد!
در ابتدا حتی ممکن است وضعیت اقتصادی این افراد بهتر شود! این درست مانند آنست که بیمار وامی با بهره زیاد به خودش می دهد و احساس می کند ثروتمند شده است ولی وقتی این وام را پس می دهد بشدت فقیر و بی چیز می شود!
مصرف حتی مقدار کم شیشه منجر به بی خوابی می شود: شب تا صبح نمی خوابد دایم در حال عوض کردن کانال تلویزیون یا گوش کردن موسیقی است! بی قرار می شود و یک جا دوام نمی آورد! اشتها به شدت کاهش پیدا می کند! یکی از مواردی که اطرافیان به شخص مشکوک می شوند کاهش وزن شدید و کم خوابی است!
با مصرف زیاد؛ تنفس و ضربان قلب افزایش یافته، طپش قلب پیدا می کنند. فشار خون و دمای بدنشان بالا می رود و احساس گرما می کنند پس زیاد آب می خورند! ضربان قلب نامنظم می شود. بشدت تحریک پذیر و پرخاشگر می شوند و ممکن است دست به هر خشونتی بزنند. اضطراب، گیجی، لرزش اندامها، تشنج و در نهایت ایست قلبی و مرگ هم از دیگر عوارض سوء مصرف شیشه است.
سوء مصرف طولانی مدت شیشه منجر به ایجاد بدبینی شدید، خشونت، کاهش شدید حافظه، توهم های شنوایی و بینایی، سایکوز ( جنون آنی ) و بسیاری اختلالات عصبی دیگر و در نهایت مرگ می شود. اینها توهم های جالبی هم دارند! ممکن است رنگ ها را بشنوند و صداها را ببینند!
متاسفانه شیشه شخص را در وضعیتی قرار می دهد که تمایل به درمان ندارد و شاید این مصیبت بار ترین تاثیر شیشه بر مغز باشد که درمان و پیگیری این افراد را مشکل کرده است!
به علت ترشح زیاد نوروترنسمیتر ها، بعداز اندک زمانی انتهای اعصاب مغز تحلیل رفته و مغز نمی تواند روند طبیعی خود را داشته باشد و بیمار نه اینکه علایم خوبی تجربه نمی کند بلکه فقط بخاطر ترس از عوارض ترک شیشه که مربوط به کارکرد ضعیف مغز است اقدام به سوء مصرف آن می نماید!
بخاطر داشته باشیم که اعتیاد به مواد در هر نوع آن که باشد در ابتدا با تجربه های بسیار لذت بخشی همراه است بصورتی که شخص اعتقاد پیدا می کند که می تواند بصورت کنترل شده مواد را مورد سوء مصرف قرار داده و از تجربه های لذت بخش آن برخوردار شود! غافل از اینکه ثابت شده است که مصرف حتی مقدار کم مواد مخدر یا محرک ساختمان مغز و کارکرد آنرا بطور هم زمان تغییر می دهد که صحبت در مورد آن از حوصله این بحث خارج است.
همچنان که گفته شد در حال حاضر درمان مواد محرک از جمله شیشه از مشکل ترین درمان های سوء مصرف مواد است که توسط یک تیم مجرب صورت می گیرد. برای درمان، بر اساس مدت، مقدار، نوع و روش مصرف ممکن است فرد نیاز به درمان دارویی یا بصورت بستری و یا بصورت سرپایی داشته باشد. بعد از آن اختلالات روانپزشکی بیمار باید توسط روانپزشک آشنا به درمان سوء مصرف مواد مورد بررسی و درمان قرار گیرد و بدنبال آن یا هم زمان آموزش خانواده، آموزش مهارت های بهبودی اولیه و پیشگیری از بازگشت و رفتار درمانی انجام شود
نام علمی این ماده مخدر مت آمفتامین می باشد.این ماده محرک اعصاب است. مت آمفتامین گاهی اوقات توسط پزشکان برای بیماریهای خاص تجویز می شود که با تاثیر مستقیم بر مکانیسمهای مغز شادی و هیجان در فرد ایجاد می کند که این دارو را به دارویی به شدت اعتیاد آور تبدیل می کند. مصرف کننده ممکن است دچار حرکات تکراری شود. مت آمفتامین همچنین باعث اختلال شدید در خواب و یا بی خوابی کامل می شود. مصرف کننده دجار بی اشتهایی شدید شده و ساعتها و بعضا تا روزها اشتها به غذا ندارد ولو اینکه این ماده باعث تشنگی می شود و مصرف کننده مجبور است مقدار زیادی آب بنوشد.
نامهای رایج
متامفتامین نامهای رایج متفاوت و همچنین نحوه های متفاوت مصرف دارد. در ایالات متحده آمریکا این ماده به نامهای کریستال مت یخ(Crystal Meth ) Ice, Glass و نامهای دیگر شناسایی می شود.در ایران نیز با نام شیشه شناسایی می شود میزان ابتلاء به اعتیاد و مصرف مواد مخدر در ایران بالاست. با وجود اقدامات مختلف قانونی و نظامی برای کنترل مواد مخدر در ایران متاسفانه روند مصرف مواد مخدر در بین جوانان شیوع داشته بویژه افزایش مصرف مواد مخدر جدید از مشکلات فعلی می باشد که بهترین راه در مسیر مبارزه با این خطر، بالا بردن سطح آگاهی جامعه بویژه جوانان و حمایتهای صحیح خانوادگی است.
یکی از مواد مخدر خطرناک که اخیرا" بین جوانان شایع شده، شیشه است این ماده به عنوان محرک( نه مخدر) در مجالس رقص و مراکز فساد در کشورهای انگلیس و استرالیا بین جوانان رواج دارد.
ترکیبات
ترکیب اصلی این ماده از آمفتامین(Amphetamine ) گرفته شده که یک ماده محرک و اعتیاد آور است و مغز و سیستم عصبی را به شدت تحریک می کند و از نظر شیمیایی اثر آن از آمفتامین بیشتر است. این مواد در لابراتوارهای غیر قانونی ساخته می شود و اسامی خیابانی مثل: کریستال، یخ، Meth و شیشه دارند. این ماده توهم زایی و اثرات محرک را باهم ایجاد می کند.
خطرات بهداشتی
Methamphetamine وقتی وارد سیستم عصبی مرکزی CNS می شود، باعث آزاد شدن ناگهانی واسطه شیمیایی دوپامین ((Dopamine از مغز می شود که باعث تحریک سلولهای مغزی و افزایش خلق و خو و حالت تهاجمی و غیر قابل کنترل و افزایش حرکات جسمی می شود. که در صورت ادامه مصرف بعد از مدت طولانی علایم بدخلقی و افسردگی و علایم اختلال حرکتی مثل پارکینسون در فرد ظاهر می شود.
این ماده به صورت داخل بینی و خوراکی و داخل رگ و کشیدنی مصرف می شود و بلافاصله بعد از مصرف حالتی به نام rush یا flash در فرد ایجاد می گردد و افراد به سرعت اعتیاد پیدا می کنند و مجبورند هر روز مقدار مصرف را زیاد کنند.
مصرف این ماده می تواند باعث کاهش اشتها برای روزها، افزایش تعداد تنفس، افزایش فعالیت فیزیکی، افزایش دمای بدن و تحریک پذیری و بی خوابی گیجی، لرزش و تشنج، اضطراب و بدبینی و خشونت را سبب شود. که تشنج و افزایش زیاد دمای بدن باعث مرگ افراد می گردد. همچنین با صدمه روی عروق باعث سکته های مغزی و قلبی می گردد.
یکی از عوارض روانی آن ایجاد بیماری روانی شبیه اسکیزوفرنی است شامل توهمات بینایی و شنوایی و بدبینی و پرخاشگری است.
مصرف این ماده به تدریج در بین حیوانات افزایش دارد طبق بررسی در سال 2004 میلادی در ایالات متحده آمریکا 6.2% از دانش آموزان دبیرستانی حداقل یکبار مصرف شیشه را تجربه کرده اند.
متاسفانه افرار شیاد تبلیغ این ماده را در ایران با عنوان نشئه آور ولی بدون اعتیاد عنوان می کنند ولی این طور نیست و علاوه بر اعتیاد می تواند مرگ آور باشد.
اطلاع رسانی و معرفی صدمات جسمانی و روانی جدی این ماده از طریق رسانه های عمومی می تواند از گسترش مصرف این ماده خطرناک جلوگیری نماید.
شیشه
نام اصلی این مواد آیس به معنای یخ می باشد. دلیل اصلی نام گزاری این مواد این است که چون در مجاورت حرارت قرار می گیرند همانند یخ بخار می شوند. شیشه در رده آمفتامین ها است و خاصیت محرکی دارد. مت آمفتامین از مشتقات کلاسیک آمفتامین است و در آزمایشگاههای غیرقانونی از داروهای ساده و ارزان ساخته می شود .این ماده با اشکال مختلف خوراکی، تزریقی یا استنشاقی و تدخینی ( مانند سیگار ) استفاده می شود. کریستال ماده ای شدیداً اعتیاد آور است و به شکل پودری سفیدرنگ، بدون بو و تلخ وجود دارد که به راحتی در نوشابه های الکلی و غیرالکلی حل می شود .این ماده نیز مانند اکس ، تاثیرات خطرناکی بر سلامتی انسان دارد. افت حافظه، پرخاشگری و تهاجم ، رفتارهای جنون آمیز و آسیب های قلبی و مغزی از عوارض مصرف آن است.با مصرف این ماده حالاتی مثل هیجان زدگی ، بی تابی ، تکلم صحیح و تند ، کاهش خواب و اشتها و افزایش فعالیت های فیزیکی به وجود می آید. هیجانات جنسی یکی از علل ترغیب کننده جوانان برای مصرف این مواد است. لیکن به مرور این مواد اثرات مخربی بر قوا و عملکرد جنسی افراد مصرف کننده دارد .از عوارض خطرناک دیگر ، انتقال بیماریهای عفونی مثل هپاتیت و ایدز می باشد.
طرز مصرف
شیشه توسط پایپ که یکی از لوازم آزمایشگاهی است کشیده می شود. مقدار خیلی کمی از شیشه را داخل گودی پایپ ریخته زیر آن را حرارت می دهند که در اثر این حرارت شیشه بخار شده و مورد استفاده قرار می گیرد.
آثار مصرف
- احساس سرزندگی و سرحالی - افزایش ضربان قلب
- افزایش توانایی جنسی - افزایش هوشیاری
- افزایش اشتها - کاهش خواب و آرامش
- پرحرفی - تولید افکار بدبینانه
- بیقراری - خلق تحریک پذیر
- شیشه باعث افزایش شدید میل جنسی در خانم ها می شود - افزایش فعالیت بدنی
عوارض مصرف ترک(خماری):
- پرخاشگری - کاهش توانایی جنسی
- عدم کنترل روانی - انواع اختلالات پارانویی( بدبینی)
- ایجاد وابستگی روانی شدید - احساس گم گشتگی( چیزی گم کردن)
- مرگ مغزی - اختلال اسکیزوفرنی(ازنوع آشفته)
- خلق تحریک پذیر - عصبی بودن وبهانه جویی
- احساس گم گشتگی( چیزی گم کردن) - احساس بی حوصلگی
- احساس کسلی و سستی ( کم انگیختگی)
ملاحظات:
• در مورد کسانی که شیشه مصرف می کنند باید این نکته را یاد آور شد که اگر فرد خوشحال باشد، بعد از مصرف شیشه خوشحال تر می شود و اگر ناراحت باشد بعد از مصرف شیشه این ناراحتی تشدید می شود زیرا شیشه این خاصیت را دارد که به احساس فرد شدت می بخشد( اصطلاح فاز چسباندن).
• نکته مهم دیگر در مورد شیشه این است که شیشه بخاطر ترکیب شیمیایی پیچیده ای که دارد می تواند اثر مخدرها را طولانی تر کند و فرد بعد از مدتی که از مصرفش گذشت شدیدا به مواد مخدر خصوصا هروئین وابستگی پیدا می کند.
• این نکته به غلط در بین جوانان و اکثر خانم ها باب شده است که چون شیشه اعتیاد ندارد برای بدن سازی بسیار مفید است زیرا فرد بعد از مصرف شیشه، فعالیت بدنیش زیاد شده این فعالیت بدنی شدید و خستگی ناپذیر باعث لاغری وتناسب اندام وی می شود که این باور شدیدا اشتباه می باشد.
• تصور غلط در بین اقشار مختلف مردم که معتقدند مصرف شیشه برای درمان افسردگی مناسب است
روش درمان شیشه
متخصص اعصاب و روان و عضو هیات علمی دانشگاه تهران از ابداع روشی نوین برای درمان اعتیاد بالاخص معتادان به مواد مخدر شیشه آن هم با استفاده از تکنولوژی تمرینات ذهنی خبر داد.
دکتر رضا رستمی در گفتوگو با خبرنگار «اجتماعی» ایسنا، در این باره افزود: با توجه به این که طی سالهای اخیر مواد صناعی اعتیادآور بین گروه هدف از رواج چشمگیری برخوردار بوده است.
و عملا درمانهای رایج در سطح کشور پاسخگوی کاملی برای بیرغبتی جوانان به این مواد نبوده، یک مرکز ترک اعتیاد با استفاده از تکنولوژی تمرین ذهنی به مبارزه با این تغییر تکنولوژی در مصرف مواد مخدر پرداخته است.
وی در ادامه به استفاده از تمرینات ذهنی در قالب تکنولوژی نوروفیدبک و تحریک مغناطیسی مغز (CTMS ) به همراه روان درمانی و البته در کنار درمانهای رایج فعلی اشاره و تصریح کرد: در این روش فرد طی مدت درمان، به شکل غیرمستقیم میآموزد که به مواد مخدر فکر نکند و در صورت وسوسه شدن، نسبت به جایگزین کردن افکار دیگری و عملی کردن اقدامات مثبت نسبت به دوری جستن از شروع مجدد به مصرف مواد توانمند شود.
به گفته این متخصص اعصاب و روان، این روش درمان نسبت به درمان بیماریهای روانی همراه اعتیاد از جمله افسردگی (شایعترین علت تمایل افراد به مواد مخدر)، نیز موثر خواهد بود.
کاهش اشتهای مصرف مواد مخدر با استفاده از تمرینات ذهنی و تحریکات مغناطیسی مغز
نتایج حاصل از این پروژه مثبت بوده است
طه طاهری ـ جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر ـ نیز در گفتوگویی با ایسنا، ضمن تایید و تاکید بر علمی بودن استفاده از این روش درمانی، گفت: یکی از پروژههای مورد مطالعه در زمینه تهیه پروتکلهای درمان مخدر شیشه استفاده از روش یاد شده است که بر اساس آن تاثیرات مصرف این ماده مخدر در ذهن افراد تصویربرداری میشود.
وی با بیان این که بدین ترتیب با بررسی و مطالعه، تاثیرات مواد مخدر بر سلولهای مغزی مشخص میشود، اعلام کرد: سپس برای درمان به همان بخش و یا نقاط از ذهن حمله میشود و اشتهای فرد به مصرف مواد از بین میرود.
جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر ادامه داد: به عنوان مثال زمانی که فرد مخدر شیشه را مصرف میکند، قسمتی از مغز وی قرمز میشود که در حال مطالعه هستیم که این مخدر بر کدام یک از نقاط مغز تاثیر میگذارد، تا سپس با استفاده از مکانیزم درمانی بر همان نقطه اثر گذاریم تا اشتهای فرد به مصرف مواد مخدر از بین برود.
طاهری با اشاره به سنگین بودن پروژه در حال مطالعه، گفت: با توجه به این که نتایج حاصل از آزمایشات این پروژه بر روی تعداد اندکی از افراد مثبت بوده و جواب داده است، لذا پیشبینی میشود که میتوان این پروژه را عملیاتی کرد.
20 هزار تومان هزینه هر جلسه مراجعه فرد برای درمان با روش تمرینات ذهنی
وی در مورد هزینههای درمانی ترک اعتیاد با استفاده از تمرینات ذهنی گفت: هزینه هر جلسه مراجعه فرد به منظور درمان با این روش حدود 20 هزار تومان است. لذا این روش درمانی، روش درمان افراد با بضاعت مالی اندک نیست، چرا که یک فرد هر دو سه روز یک بار باید به مرکز مربوطه مراجعه و یک ساعت پشت دستگاهها بنشیند.
جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه تاکید کرد: سال گذشته با تلاش فراوان چهار دستگاه مربوطه را وارد کشور کردیم، چرا که هزینه و تکنولوژی کاربرد دستگاهها بالا و سنگین است و پس از کسب مهارتهای لازم باید به کار رود.
مواد مخدر آن قدر ارزش دارد که به اندازه جشنوارههای تابستانی و زمستانی برای آن هزینه صرف شود
بودجههای کنونی صدقهسری بیش نیست
طاهری با این گفته که استفاده از این روش درمان سخت است، لذا ابتدا باید نتایج مثبت حاصل از آن تایید شود تا به صورت سراسری اجرا شود، عنوان کرد: با آن که نتایج حاصله این پروژه مثبت بوده است، اما این طرح به صورت پایلوت و عمومی اجرایی نشده و نتایج حاصله تنها پس از بررسی بر روی تعداد اندکی از معتادان به دست آمده است.
وی در پاسخ به سراسری کردن اجرای این طرح و روش درمانی، گفت: اگر قرار است مشکل اعتیاد کشور را حل کنیم، باید هزینههای لازم برای این کار را نیز بپردازیم تا مشکل حل شده و یا آن که در این زمینه در وضعیتی متعادل قرار گیریم.
جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر افزود: برای اجرای هر طرحی، به سختی بودجه در نظر گرفته میشود و یا این که برای اجرا باید فشار وارد کرد، حال آن که به نظر میرسد مواد مخدر آن قدر ارزش دارد که برای حل مشکل سوءمصرف آن به اندازه جشنوارههای تابستانی و زمستانی برای آن هزینه صرف شود.
طاهری افزود: در درمان و یا پیشگیری از سوءمصرف مواد پروژههای متفاوتی وجود دارد، اما بحث این که آیا با بودجه کنونی میتوان این پروژهها را پیشبرد؟ که میگوییم این بودجهها صدقه سری بیش نیست.
وی در ادامه گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: اگر پس از تاییدهای نهایی پرروژه مذکور به صورت رسمی اعلام شود، همچون استفاده از شربت تریاک در درمان اعتیاد، از توفیقات بزرگ ایران در سطح جهان به شمار خواهد رفت.
اعتیاد
افزایش سرسام آور مصرف مواد مخدر در جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی دربر دارد و مستقیما نسل جوان و بشریت را تهدید میکند. گسترش شبکه قاچاق بینالمللی و دام اعتیاد ، میلیونها نفر جوان را به فساد و کام مرگ میکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت میرساند. اعتیاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بلایی اجتماعی و دارای جنبههای متعدد اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، روانی ، اخلاقی و حقوقی است. از اینرو آگاهی همه ی مربیان درباره سرانجام نکبتبار اعتیاد در پیشگیری و مهار آن کمکی موثر به شمار میآید.
اعتیاد چیست
اعتیاد یــک «بیمارى اجتماعی» است که عوارض جسمى و روانى دارد و تا زمانى که بـه علل گرایش «بیمار» توجه نشود، درمان جسمى و روانى فقط براى مدتى نتیجه بخش خواهد بود و فـــرد مـــعتاد دوباره گرفتار « مواد اعتیاد آور» می گردد.
اعتیاد به موادمخدر یکى از مهمترین مشکلات اجتماعی، اقتصادى و بهداشتى است که عوارض ناشى از آن تهدیدى جدى براى جامعه بشرى محسوب شده و موجب رکود اجتماعى در زمینه هاى مختلف مىگـــــردد همچنین ویــرانگری هاى حاصل از آن زمینه ساز سقوط بسیارى از ارزشها و هنجارهاى فرهنگى و اخلاقى شده و بدین ترتیب سلامت جامعه را بطور جدى به مخاطره مىاندازد.
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد بدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی میشود و با توقف مصرف دارو دجار خماری و اختلال شدید جسمانی میگردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده تحمل نیز میشوند. به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل میشود مصرف خود را افزایش میدهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور برحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد میکنند و برخی دیگر با وجود تاثیری که بر روان و ذهن فرد میگذارند اعتیاد دهنده به شمار نمیآیند.
مراحل اعتیاد
1- مرحله آشنایى :این مرحله با تشویق دیگران (مخصوصاً دوستان ناباب) یا از روى غرور و کنجکاوى خود فرد شروع می شود.
2- مرحله شک و تردید : در این مرحله فرد با مبارزه با امیال خود می پردازد.
3 ـ مرحله اعتیاد واقعى :در صورت ادامه مصرف در مرحله شک و تردید فرد به مرحله اعتیاد واقعى مى رسد. در این مرحله پدیده «تحمل» باعث میشود که فرد به مرور زمان بر میزان مصرف خود بیفزاید تا به تشئگى قبلى برسد.
آثار موادمخدر بر بدن
مهمترین محل اثر موادمخدر بر مغز است. در مغز گیرنده هایی وجود دارد که این مواد بر آنها اثر می کنند. این گیرنده ها به 3 گروه تقسیم می شوند:
1 _ اثر بر گروه اول سبب تنظیم و کاهش احساس درد، کاهش فعالیت مرکز تنفس، یبوست و اعتیاد می شود.
2 _ اثر برگیرنده های دوم سبب کاهش احساس درد، افزایش حجم ادرار و ایجاد حالت آرامش می شود.
3 _ اثر موادمخدر بر گیرنده های گروه سوم سبب کاهش احساس درد می شود.
حدود بیست و پنج سال پیش مشخص شد که در بدن انسان موادی شبیه موادمخدر [مرفین] تولید می شود که مهمترین آنها به نام آندورفین ها و آنکفالین ها است. به طور طبیعی وقتی بدن دچار آسیب های دردزا و حوادث ناراحت کننده می شود مغز این مواد را ترشح می کند و سبب کاهش احساس درد و ناراحتی می شود.
فرد معتاد کسی است که اساسا یا از خود و یا از محیط خود و یا هر دو احساس ناخشنودی ، نارضایتی و ناراحتی دارد و در چنین حالت نامطلوبی ناگزیر از مصاحبت و موانست با افرادی که برخلاف او دنیا را محل مناسبی برای زیستن یافتهاند و علی رغم مسائل و مشکلات آن بگونهای خود را با شرایط زندگی وفق دادهاند آن را عقل میکنند. معتاددان در توهمات خود یک دنیای صنایی نسبتا رضایتبخش برای خویش متصورند که نه تنها بر هیچگونه تغییری یا در خود و یا در محیط مبتنی نیست بلکه دنیای خیالی آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نیاز به آن و رفع آن نیاز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامنی ، احساس بی کفایتی ، احساس تنهایی ، نفرت ، نوسانهای افسردگی ، اضطراب شدید و بویژه کششها و تعارضات درون فردی بگونهای رنج میبرند. به هر حال اعتیاد و یک پدیده مخرب اجتماعی است زیرا اثرات نامطلوب و عواقب وخیم آنها تنها دامنگیر شخص معتاد نمیشود بلکه همه افراد را که بگونهای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیک دارند فرا میگیرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره یک خانواده و در نقش هم پایه نیز باشد.
از نقطه نظر روانشناسی عقیده بر این است که اعتیاد به مواد مخدر بگونهای غیر مستقیم واکنش و پاسخی است مخرب در مقابل کنشهای غیر قابل تحمل بیرونی و درونی که بدان وسیله فرد سعی میکند آلام و مشکلات درونی خود ، مانند اضطراب، افسردگی و محرومیتها را کاهش داده و یا تسکین بخشد که در واقع انتخاب شیوهایست ناسالم به منظور فرار از واقعیتهای موجود.
در واقع معتاد همانند دیگر افراد ، انسانی است که نیاز دارد عشق بورزد و مورد عشق قرار گیرد (عشق سازنده و حقیقی) او میخواهد به دیگران محبت کند و مورد مهر و محبت قرار گیرد وجودش برای دیگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود دیگران برای وی مفید و با اهمیت باشد، سرانجام ندای درونش از او میخواهد که او بایستی تغییر کند تغییری که او را از تمامی این مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسولیت نماید متاسفانه بر اثر نارساییها و انحرافات خانوادگی و اجتماعی و همچنین عدم یک نظام تربیتی صحیح فرد به تدریج از مسیر حقیق دور میشود و با انتخاب شیوه و معیارهای مخرب از خود و جامعهاش بیگانه میگردد و این گریز از خویشتن خویش و بیگانگی وی را به انزوا و فرار هرچه بیشتر از واقعیتها میکشاند.
دوران بلوغ دورهایست که فرد با تضادها و کشمکشهای متعدد درونی مواجه میگردد. در این زمان او بخوبی احساس میکند که به مرحلهای جدید از زندگی میبایستی وارد شود و مسولیتی در قبال خود و جامعهاش اتخاذ نماید. مرحلهای که او را با نگرانی ، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو میسازد و او سعی میکند بگونهای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانوداه توقعات بیجا و بیمورد اطرافیان ، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهای متضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینههای نامطلوب شخصیتی فرد بسهولت وی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر میسازد.
اساس پیشگیری تعلیم و تربیت ، راهنمایی ، مشورت و ارشاد خانوادههاست این آموزش باید در یک طیف گسترده اعم از رسمی و غیر رسمی صورت پذیرد و بویژه از رسانههای گروهی در جهت آموزشی و نتیجتا پیشگیری از اعتیاد نخست با تحلیل کلیه عوامل احتمالی اعم از فرهنگی ، اجتماعی ، خانوادگی ، تحصیلی و غیره که افراد سالم را بسوی این انحراف عظیم مذهبی ، اخلاقی ، اجتماعی و خانوادگی سوق دهد، کمال استفاده بعمل آید. آنگاه مسئولان تعلیم و تربیت علما و روحانیون ، روانشناسان و سایر صاحب نظران شیوههای مقابله را در چارچوب نظام حکومتی و متناسب با ارزشهای حاکم بر جامعه ارائه دهد.
روشهای پیشگیری در مدارس
ساختار مدرسه دربرنامه های وسیع پیشگیری سهم به سزائی دارد . هزینه? ملاحظاتی که از طریق مدرسه صورت می گیرند نسبتاً کمتر است. همراهی مدرسه در برنامه های جامع اجتماعی موجب می شود تا پیام ها، ارزش ها و نگرش های واحدی به نوجوانان منتقل شود .
هنگامی که از ساختار مدرسه درعملیات پیشگیری استفاده می شود، نمی توان تنها افرادی را که بیشتر درمعرض خطر هستند ( مانند کسانی که دارای صفات شخصیتی مستعد کننده می باشند) تحت پوشش قرار داد، زیرا این خطر وجود دارد که به آنان مارک «داشتن پتانسیل اعتیاد» زده شده و این پیام به فرد داده شود که «در آینده معتاد خواهی شد.»
الف) دخالت دادن والدین به روش های زیر:
? برگزاری جلساتی برای آگاه کردن والدین از خطر مواد و دادن آموزش های لازم
? دادن جزوه ها یابروشورهای آموزشی به والدین
? ترغیب والدین به شرکت در تشکیلات والدین از طریق انجمن اولیاء و مربیان برای ایفای نقش های فعال تر
ب) برگزاری دوره های آموزشی یا روش های تغییر نگرش دانش آموزان
پ) وضع مقررات واضح دررابطه با مواد
ت) ایجاد امکانات مشاوره ودرمان
ث) آگاه سازی معلمان
ج) اصلاح روش تدریس و برخورد بادانش آموزان
چ) آموزش مهارتهای ارجاع دادن
ح) استفاده از معلمان برای آموزش اطلاعات
همیشه از دیر باز تاکنون خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی و مبنای تشکیل تمام جوامع بشر از بدوی تا پیشرفته مطرح بوده است. که هر یک از اعضای آن بر دیگری تأثیر گذار و دارای وابستگیها و روابط عاطفی متقابلی که نوع و چگونگی آن، تأثیر بسیار مهم و قابل توجهی در شخصیت و آینده تک تک افراد آن بخصوص کودکان و نوجوانان دارد. در گذشته خانه و خانواده در عین حال که به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی محسوب میشد ولی در جای خود به عنوان پایه و اساس اجتماعات بزرگ نیز مطرح بود تا جایی که به غیر از مسائل تربیتی کودکان حتی امر آموزش آنان نیز از طریق خانواده امکانپذیر بود. اما رفته رفته با گذشت زمان و توسعه و گسترش شهرها، تأسیس مؤسسات و کارخانهها و سازمانهای مختلف، عواملی مثل خانواده که در گذشته بار سنگین تعهدات تربیتی را بر گردن داشت دیگر خاصیت و نفوذ خد را در زمینه آموزش و پرورش تا اندازه زیادی از دست داده است. زیرا به دلیل کثرت و تنوع مهارتها و دانستهها این نهاد کوچک اجتماعی دیگران کشش و قدرت را ندارد که بتواند همه دانستهها و معلومات را به روز به شکل جدید به نسل نو پا منتقل کند. از این رو مدرسه و نهاد آموزش و پرورش، به عنوان محیطی خاص شناخته شده که همه افراد به دلیل آنکه از مزایای زندگی اجتماعی بهرهمند شوند ملزم به گذراندن مراحل مختلف آموزش و پرورش مدرسهیی هستند. زیرا نظام مدرسه سهم عمدهای در انتخاب و تخصیص افراد برای ایفای نقشهای اجتماعی دارد که نحوه عملکرد فرد در مدرسه، طول مدت تحصیل و رشته تحصیلی در تعیین شغل و منزلت اجتماعی آینده افراد نقش بسزایی ایفا میکند. اما در این میان نباید مسائل تربیتی و نیازهای فردی و اجتماعی دانشآموزان را نادیده گرفت. زیرا هدف از آموزش صرفا نمره گرفتن و یادگیری یکسری مطالب و موضوعات درسی که بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده میشود نیست. بلکه سازگاری فرد با محیط و شناخت صحیح محیط خواهد بود. چرا که امروزه در تمام کشورهای دنیا آموزش و پرورش به عنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی مطرح است و با وجود تفاوت در میان نظامهای مختلف آموزشی و پرورشی، القای الگوهای فرهنگی مناسب، حفظ ارزشهای اجتماعی، گسترش و ترویج دانش، مهارت و فنون، انتقال و حفظ میراث فرهنگی و آداب و رسوم، برای هر جامعهای از اهمیت خاصی برخوردار است. اما با توجه به اهداف و وظایفی که در نظام آموزشی و پرورشی تمان جوامع دنبال میشد این سؤال مطرح است که آیا آموزش و پرورش در کشور ما به عنوان یک نهاد رسمی و فرهنگی تاکنون توانسته است به اهداف مورد نظر دست یابد؟ تاکنون این نهادها تا چه حدی در جلوگیری و کاهش ناهنجاریها و یا به تعبیری رفتارهایی که سبب ساز جرایم دانشآموزی میشود نقش داشته و یا اینکه چقدر در بهداشت روانی افراد در مقاطع مختلف مؤثر بوده است؟ در حالی که روزانه شاهد اتفقاتی هستیم که دور از انتظار است که به عنوان مثال: مصرف و خرید و فروش قرصهای توهم زا، انرژی زا و شادیآفرین در بین دانشآموزان مدرسهیی و رد و بدل کردن آنها در راه مدرسه. مصرف و خرید و فروش مواد مخدر بالاخص حشیش در بین دانشآموزان دبیرستانی. بروز رفتارهای پرخاشگرانه و بیماریهای عصبی در بین دانشآموزان دختر. اینها نمونههایی از رفتارها و اتفاقاتی است که گروهی از دانشآموزان با آن مواجهاند. دکتر زیبا هاشمی، روانشناس تربیتی در این باره میگوید: بطور کلی برای هر کودک و دانشآموزی که به مدرسه میرود باید دو هدف اساسی را در نظر داشت و به کار گرفت. نخست آموزش که با استفاده ، از کتاب و کلاس و دیگر امکانات آموزشی انجام میشود. و دوم پرورش و هدایت کودکان که همواره در کنار آموزش و نیز مقدم بر آن است. به شکلی که حتی تغییر و ایجاد دگرگونی بنیادی در مدارس برای تآمین بیشتر و بهتر نیازهای تربیتی و پرورشی ضروری به نظر میرسد. چون در مدارس کشور ما هم نیز همانند تمامی نقاط دنیا دانش آموزانی وجود دارند که اگر به موقع به آنان رسیدگی نشود و به حال خود رها شوند، رفتارهای ضد اجتماعی و عدم علاقه به درس و آموزش، آنان را از مسیر طبیعی زندگی خارج خواهد کرد. در حال حاضر از مهمترین مسائلی که عدهای از دانشآموزان با آن مواجهاند اختلالات رفتاری، خلقی و حتی جنسی و نیز اشکالات آموزشی است که به شکل عقب ماندگی درسی و ناتوانی در تمرکز حواس، بیدقتی، بیاعتنایی و بیتوجهی به اطراف بروز میکند و به شکل سرپیچی و نافرمانی، قانون شکنی، گستاخی و نیز دروغگویی، فرار، سرگردانی و دیر به خانه آمدن نمایان میشود. دکتر هاشمی در ادامه میگوید: مدرسه به عنوان یک محیط آموزشی اگر نتواند وظایف تربیتی خود را به نحو احسن انجام دهد و بدون توجه به وظایف علمی و اجتماعی خود و بیعلاقگی نسبت به درک نیازهای روحی نوجوان، فقط به آموزش کلیشهای صرف بپردازد قطعا به پایگاهی برای کج روی و انحراف دانشآموزان تبدیل خواهد شد. از این رو مسؤولان آموزشی بایستی در تشخیص علل نابسامانیها فعالیت لازم را داشته باشند و به نوجوان آموزش دهند که چگونه با واقعیتها روبرو شود و به شکل منطقی مسائل را حل کنند. امروزه معلمان و اولیای مدارس به جای توجه به رفتار و عکسالعملهای عاطفی و روانی دانشآموزان، فقط به نمره ومعدل آنان نظر دارند در صورتی که توجه به رشد روانی کودکان و نوجوانان از نظر مربیان باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد و در مقابل در بسیاری از مواقع با شدت عمل و سختگیریهای بیمورد باعث عکسالعملهای پرخاشگرانه از سوی دانشآموزان میشوند. در حالی که همه مؤسسات آموزشی از کودکستانها گرفته تا دبستانها و دبیرستانها نقش مؤثری در بهداشت روانی و فراهم آوردن محیطی سالم در جهت رشد فکری و شکوفایی اندیشهها دارند که برای ایفای چنین نقشی باید معلمان و مسؤولان مدارس خود از سلامت روانی کافی برخوردار باشند چرا که حفظ اصول بهداشت روانی و توجه به چنین اصولی در حقیقت میتواند دنباله رشد شخصیت در محیط خانوادگی دانشآموزان باشد. امروزه در جامعه کنونی ما به دلیل دگرگونیهای اجتماعی که با رشد و توسعه شهرنشینی همراه بوده است پیشرفتهای قابل توجهی در صنعت، اقتصاد و نیز علوم مختلف به وجود آمده است. به همین دلیل قرار گرفتن در دنیای کنونی که با پیشرفت فناوری و تکنولوژیکی همراه است انواع تازه آموزش و پرورش را طلب میکند. زیرا آموزش و پرورش و کارکرد مدرسه نیز همانند هر پدیده دیگری دستخوش تغیر و دگرگونی شده است و حتی انتقال شیوههای زندگی در جامعه از نسلی به نسل دیگر نیز تغییر شکل پیدا کرده است اما آنچه در این میان مشکلاتی را به وجود آورده نابرابری فرصتهای تربیتی در نظام آموزشی است. زیرا در حال حاضر شاهد تفاوتهای موجود در میان طبقات مختلف اجتماعی در نظام آموزش و پرورش هستیم. هم اکنون وضع اقتصادی و اجتماعی خانوادهها تعیین کننده انتخاب مدارس است و این در حالی است که تعدادی از مدارس از امکانات و تجهیزات آموزشی خوبی برخوردارند و دستهای دیگر نیز در شرایطی کاملاً نامساعد بسر میبرند و میتوان گفت که دقیقاً همان مدارسی که از امکانات اندکی برخوردارند در مناطقی وجود دارند که دانشآموزانشان بیشتر در جریان ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی قرار میگیرند. یعنی به تعبیری زندگی در مناطق جرم خیز امکان دستیابی به یک آموزش همه جانبه، دقیق و دراز مدت را به حداقل میرساند. نرگس موسوی مدیر یکی از مدارس دخترانه در این زمینه میگوید: همیشه خانواده جامعه و نوع فرهنگ نیز در جهت دادن به کوششهای تربیتی نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند و عوامل مختلف اجتماعی و خانوادگی هر دو در به وجود آوردن شرایط مختلف تربیتی دخیل است اما به دلیل آنکه مدرسه به موازات خانواده کانون اصلی پرورش است پس رسالت مهمی را در این زمینه به عهده دارد. البته نظام آموزشی با تشخیص عوامل مختلف میتواند برنامههای متعددی را برای آموزش و فراگیری گروههای محروم تدوین کند و هرگونه اختلاف و تبعیض را با یکپارچه ساختن تمامی مدارس برطرف کند زیرا اثرات منفی تبعیض و ناهماهنگی در نظام آموزشی میتواند یکی از مهمترین عوامل خارج ساختن دانشآموزان از نظام آموزشی دراز مدت و همه جانبه و به عضویت در آمدن نوجوانان در گروههای جرمزا شود. البته براساس آمار و ارقام موجود و گزارشهای به دست آمده بیشتر کودکان و نوجوانانی که ناسازگار و در جریان انحرافات اجتماعی قرار میگیرند بیشتر متعلق به خانوادههایی هستند که خود دارای چنین مشکلاتی هستند اما نباید نقش مثبت مسؤولان و مشاوران تربیتی را در مهار جرایم و ا نحرافات اجتماعی نادیده گرفت. هر چند که شاید تاکنون به دلیل برخی موانع و مشکلات موجود، این حرکت با کندی صورت گرفته باشد اما میتوان با کمک و به کارگیری شیوههای استفاده از تسهیلات و امکانات مناسب محلی و اجتماعی، کوشش و اهتمام انجمنهای اولیا و مربیان در جهت رفع دشواریهای عاطفی، آموزشی و تربیتی، تشکیل جلسات و سمینارها و نیز از طریق رسانههای جمعی مثل رادیو و تلویزیون، روزنامهها و نشریات، محیطی سالمتر را برای دانشآموزان فراهم کرد، نرگس موسوی با اشاره به مشکلات موجود میگوید: در حال حاضر مشکلاتی نظیر ساختمانهای نامناسب، کلاسهای پر جمعیت، نبود فضای مناسب ورزشی، عدم وجود آموزشهای مشاورهای و تربیتی کافی با توجه به مشکلات و ناهنجاریهایی که روزانه اتفاق میافتد مشکلاتی را به وجود آورده است که نیاز به پشتیبانی و حمایتهای اساسی دارد و تا زمانی که به اینگونه مشکلات به شکل جدی پرداخته نشود اصلاح و سازندگی به حداقل خواهد رسید. مگر آنکه با کمک اولیا و بهرهگرفتن از نیروهای مختصص و اختصاص امکانات لازم و ایجاد برنامههای مناسب و متنوع علمی، ورزشی، فرهنگی و ... برای کلیه دانشآموزان، امکانان گرایش آنان به انواع انحرافات اجتماعی و عضویت در گروههای نامناسب و غیر اخلاقی را به حداقل ممکن برسانیم. روانشناسان معتقدند که محیط زندگی افراد (خانوادگی، آموزشی، محلی) اشخاصی که در اطراف او هستند، طرز رفتار بزرگترها اعم از والدین و معلمان و مربیان، وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی هر یک به نوبه خود اثراتی را در روحیه کودکان و نوجوانان بر جای میگذارد. به همین دلیل تمام کسانی که به نوعی با آنان در ارتباطند موظفند که به نقش خود در کشف علل به وجود آورنده اختلالات رفتاری و رفع این علل و بطور کلی سالم سازی محیط واقف باشند چرا که عدم علاقه و توجه نسبت به کودکان و نوجوانان بیاعتنایی با احتیاجات خاص آنان، عدم راهنمایی واقعی و صحیح، رفتار تحقیر آمیز، تنبیه، تمجید و تحسین بیش از حد تبعیض و بدقولی، سرزنش و ملامت و اعمالی نظایر آن باعث وحشت، احساس ناراحتی، بیاعتمادی، پناه بردن به افراد ناشناس و کسب محبت از این افراد، تزلزل روحی، تشویش و اضطراب دایمی را در کودکان و نوجوانان تشدید میکند و پایه و اساس بسیاری از حالات، رفتارها و تمایلات عصبی را تشکیل میدهد. به همین دلیل باید از همکاری و همفکری اولیای کودکان، خود بچهها و مسؤولان مدارس مشترکا استفاده شود و در هر واحد آموزشی یک شورا و یا انجمن برای بررسی و برنامهریزی مسائل تربیتی و فکری دانشآموزان آن مدرسه تشکیل شود تا بموقع و بجا پیشگیریهای لازم به عمل آید. البته بر کسی پوشیده نیست که در دنیای پیچیده امروز بدون راهنمایی دقیق و آموزش و پرورش آگاهانه و سنجیده، دیگر انسان قادر نیست صرفاً و فقط به تبعیت از خواستها و امیال خویش با محیط زندگی خود سازگاریهای لازم را پیدا کند. به همین دلیل مدرسه و آموزش رسمی گذشته از انتقال دانش و مهارت، در جای خود میتواند تأثیرات شگرفی بر رفتار و اجتماعی کردن افراد و همسازی با اخلاق اجتماعی از طریق انتقال ارزشها، هنجارها و نگرشهای اجتماعی مطلوب و مناسب داشته باشد اما اگر غیر از این عمل شود قطعاً با هدر رفتن سرمایهها و منابع مالی و انسانی قابل توجهی روبرو خواهیم شد. مرضیه میلانی مشاور تربیتی در این رابطه بر این اعتقاد است که «مدارس در مقاطع مختلف و در چارچوب نظام آموزش و پرورش به منظور آماده سازی کودکان و نوجوانان و پرورش قوه درک و آگاهی دانشآموزان ایفای نقش میکنند اما هر تلاشی که در مدارس صورت میگیرد باید با هماهنگی و مساعدت والدین باشد ولی متأسفانه خیلی از افراد بر این عقیدهاند که قسمتی از جرایم و رفتارهای نابهنجار دانش آموزان به سیستم آموزشی مدارس بر میگردد اما کوتاهی والدین را در نظر ندارند. ولی با این وجود آموزش و پرورش به عنوان یک سازمان فرهنگی مستقل و مدارس نیز به عنوان زیر مجموعههایی از این سازمان باید در شرایطی که جامعه در حال تغییر و تحول است به لحاظ سازگار کردن و آگاه کردن دانشآموزان با فرهنگ و جامعه رو به رشد، خود را در جهت مثبت متحول سازند و با ارایه برنامهها و فعالیتهای مناسب توانایی ایجاد رابطه صحیح با دیگران، برقراری مناسبات با افراد و چگونگی این روابط را در تمام دورهها برای برخورد با مسائل و حتی مشکلاتی که در پیش رو خواهند داشت در کودکان و نوجوانان به وجود آورند و با برخورد مسؤولانه خود روحیه خلاقیت را در آنان ایجاد کنند و دانش آموزانی را که نشانههایی از ضعف، عدم سازگاری و رفتارهای ضد اجتماعی در آنان دیده میشود مورد حمایت خود قرار دهند. چون اگر هیچ کوششی در این زمینه صورت نگیرد نشان از آن دارد که تاکنون آنطور که باید به تعهدات و مسؤولیت خطیر تربیتی اهمیتی داده نشده است. البته ناگفته نماند که پیاده کردن اصول و موازین اخلاقی، مذهبی و دینی را برای انجام این مهم نباید نادیده گرفت. به هر حال باید بپذیریم که آموزش و پرورش به عنوان اصلیترین نهاد اجتاماعی بیشترین تأثیر تربیتی را بر روی تک تک افراد جامعه خواهد داشت در صورتی که بموقع و بجا، بتواند کارکرد جامعهپذیری را بدون هیچ وقفه و خللی به شکلی مطلوب و مناسب به انجام رساند زیرا بقا و استمرار هر جامعهای مستلزم آن است که مجموعه باورها، ارشها، رفتارها و گرایشهای آن به وسیله آموزش و پرورش به نسل جدید منتقل شود و دستاوردهای جدید تعلیم و تربیت نیز با بهرهمندی از روشهای تربیتی صحیح به کار گرفته شود.
عوامل مخاطره آمیز اعتیاد
مخاطره آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانی است . نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است . در این دوره ،میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود می رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سئوال می برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد . مجموعه این عوامل ، علاوه بر حس کنجکاوی نیاز به تحرک ، تنوع و هیجان ، فرد را مستعد مصرف مواد می نماید . ژنتیک شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد . تأثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکنتیک و فارکودینامیک مواد دربدن می باشد که تعیین کننده تأثیر ماده بر فرد است . برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالات شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالات یادگیری . صفات شخصیتی عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند . از این میان ، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر میکنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده ، مدرسه و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق ، کنترل یا ابزار احساسات دردناکی مثل احساس گناه ، خشم و اضطراب برنمی آید . این صفات عبارتند از : عدم پذیرش ارزش های سنتی و رایج مقاومت در مقابل منابع قدرت ، نیاز شدید به استقلال ، صفات ضد اجتماعی ، پرخاشگری شدید ، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود ، اعتماد به نفس پایین ، فقدان مهارت های اجتماعی وانطباقی ، از آنجا که اولین مصرف مواد ، معمولاً از محیط های اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته بشاد بهتر می تواند در مقابل فاشر همسالان مقاومت کند . اختلالات روانی در حدود ?? درصد موارد ، همراه با اعتیاد اختلالات دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد . شایعترین تشخیص ها عبارتند از : افسردگی اساسی ، اختلال شخصیت ضداجتماعی ، فوبی ، دیس تایمی ، اختلال وسواسی - جبری ، اختلال مانیک ، مانیا ، اسکیزوفرنیا نگرش مثبت به مواد افرادی که نگرش ها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند ، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرش های منفی دارند . این نگرش های مثبت معمولآ عبارتند از : کسب بزرگی و تشخص ، رفع دردهای جسمی و خستگی ، کسب آرامش روانی ، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد موقعیت های مخاطره آمیز فردی بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیت ها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار میدهد . مهمترین این موقعیت ها عبارتند از : در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی ، ترک تحصیل ، بی سرپرستی یا بی خانمانی ، فرار از خانه ، معلولیت جسمی ، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن . حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنش های حاد روانی شوند . در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند . تأثیر مواد بر فرد این متغیر وقتی وارد عمل میشود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد . چگونگی تأثیر یک ماده بر فرد ، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است . تأثیر مواد بر فرد مصرف کننده به میزان قابل توجهی ، به مشخصات او بستگی دارد . این مشخصات عبارتند از : شرایط جسمی فرد ، انتظار فرد از مواد ، تجربیات قبلی تأثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند ، مواد مختلف نیز تأثیرات عوامل مربوط به خانواده خانواده اولین مکان رشد شخصیت ، تشکیل باورها و الگوهای رفتاری فرد است . خانواده علاوه بر اینکه ، محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و دیگر مشکلات روانی است ، منبعی برای تنش ، مشکل و اختلال نیز می باشد . ناآگاهی والدین ، ارتباط ضعیف والدین و کودک ، فقدان انضباط در خانواده ، خانواده متشنج یا آشفته و از هم گسیخته ، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاری ها مانند سوء مصرف مواد را افزایش می دهد . همچنین والدینی که مصرفکننده مواد هستند باعث می شوند فرزندان با الگوبرداری از رفتار آنان ، مصرف مواد را یک رفتار بنهجار نلقی کرده ، رفتار مشابهی پیشه کنند . تأثیر دوستان تقریباً در ?? درصد موارد ، اولین مصرف مواد بدنبال تعارف دوستان رخ می دهد . همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان ، سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند . گروه « همسالان » به خصوص در شورع مصرف سیگار و حشیش بسیار مؤثر هستند . بعضی از دوستی ها ، صرفاً حول محور مصرف مواد شکل می گیرد . نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایی که مواد مصرف میکنند ، بسیار آسان است . هر چه پیوند فرد با خانواده ، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد ، احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر می شود . عوامل مربوط به مدرسه از آنجا که مدرسه بعد از خانواده ، مهم ترین نهاد آموزشی و تربیتی است ، می تواند از راه های زیر زمینه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد : بی توجهی به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در مدرسه ، استرس های شدید تحصیلی ، فقدان حمایت معلمان و مسئولان بهنگام نیاز عاطفی و روانی زمان بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان عوامل مربوط به محل سکونت : عوامل متعددی در محیط مسکونی می تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود . فقدان ارزشهای مذهبی و اخلاقی ، شیوع خشونت و اعمال خلاف ، وفور مشاغل کاذب ، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیه نشینی از جمله این عوامل هستند . مشخصات فردی و عوامل محیطی بخشی از علل اعتیاد هستند و بخش دیگر را بازارهای بین المللی مواد و عوامل اجتماعی - اقتصادی حاکم بر جامعه تشکیل می دهند . این عوامل عبارتند از : فقدان قوانی جدید منع تولید ، خرید و فروش ، حمل و مصرف مواد ، موجب وفور و ارزانی آن می شود . بازار مواد میزان مصرف مواد ، با قیمت آن نسبت معکوس دارد ، هر چه قیمت مواد کاهش یابد ، تعداد افرادی که بتوانند آن را تهیه کننده افزایش می یابد . همچنین سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف کنندگان آن می افزاید . مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی در جوامعی که مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقی نمیشود ، بلکه جزئی از آداب و سنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخص و وسیله احترام و پذیرایی است ، مقاومتی برای مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد . کمبود امکانات فرهنگی ، ورزشی ، تفریحی : کمبود امکانات لازم برای ارضای نیازهای طبیعی روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان از قبیل کنجکاوی ، تنوع طلبی ، هیجان خواهی ، ماجراجویی ، مورد تأیید و پذیرش قرار گرفتن و کسب موفقیت بین همسالان ، موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد و عضویت در گروه های غیرسالم می شوند . عدم دسترسی به سیستم های خدماتی ، حمایتی ، مشاوره ای و درمانی : در زندگی افراد ، موقعیت ها و مشکلاتی پیش می آید که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار میدهد . فقدان امکانات لازم یا عدم دسترسی به خدماتی که در چنین مواقعی بتواند فرد را از نظر روانی ، مالی ، شغلی ، بهداشتی و اجتماعی حمایت نماید ، فرد را تنها و بی پناه ، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعی رها می کند . توسعه صنعتی جامعه ، مهاجرت ، کمبود فرصت های شغلی و محرومیت های اقتصادی - اجتماعی : توسعه صنعتی ، جوامع را به سمت شهری شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق میدهد . مهاجرت باعث می شود تا فرد ، برای اولین بار ، با موانع جدیدی برخورد نماید . جدایی از خانواده ، ارزشهای سنتی و ساختار حمایتی قبلی به تنهایی ، انزوا و ناامیدی فرد می انجامد . کم سوادی ، فقدان مهارت های شغلی ، عدم دسترسی به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تأمین نیازهای حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقاء ، فرد را به مشاغل کاذب یا خرید و فروش مواد می کشاند و یا برای انطباق با زندگی سخت روزمره و شیوه جدید زندگی به استفاده از شیوه های مصنوعی مانند مصرف مواد سوق می دهد . عوامل شخصیتی داشتن اعتماد به نفس بالا و مهارتهای اجتماعی ، علاوه بر کاهش استرس های محیطی ناشی از ارتباط با دیگران ، باعث توانایی مقاومت در مقابل خواسته های خلاف دیگران و اصرار دوستان برای مصرف می شود . همچنین مهارتهای انطباقی موجب می شود که فرد هنگام برخورد با استرس ، برای حل مشکلات و تطابق با آن از شیوه های مناسبی استفاده نماید . باورها و ارزش ها اعتقادات و باورهای راسخ دینی و مذهبی ، فرد را در مقابل مصرف مواد محافظت می کند . نگرش منفی به مواد ، شامل باور به اعتیاد آور بودن و اثرات تخریبی مواد ، احتمال مصرف آن را کاهش می دهد . موفقیت ها موفقیت های تحصیلی ، شغلی و اجتماعی با افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد ثبات و هدفمندی در مسیر زندگی و کسب حمایت های لازم ، فرد را زا خطر مواد مخدر حفاظت می نماید . داشتن خانواده ای سالم و همبسته پیوند و تعامل مثبت بین فرد و والدین از سنین کودکی موجب ارضای نیازهای عاطفی - روانی کودک میشود . این افراد ، با تجربه روابط منطقی و قابل پیش بینی ، کمتر دچار انحرافات شخصیتی می شوند و مهارتهای گوناگونی را که لازمه برقراری روابط سالم بین فردی و اجتماعی می آموزند و با داشتن حس تعلق و وابستگی کمتر احساس تنهایی و انزوا نموده و به دامن اعتیاد کشیده نمی شوند .
|